می خواهم دل باشم مرز انسانها

می خواهم افق باشم تاسیراب کننده ی کویر تشنه ی نگاه ها گردم و افسونگر امید نا امیدان شوم و سرگرانیهای طبیعت را مرزی باشم .
می خواهم تک درخت باشم در دامن دره ای ایستاده و بر رهگذر ابهام طبیعت چشم دوخته و هوسهای زودگذر را به مسخره گرفته .
می خواهم طوفان باشم تنها خروشی که می تواند در برابر سکوت دریاها خود نمایی کند و تنها سکوتی که می خواهد خروش گردابها را بپذیرد .
می خواهم راز باشم تنها چیزی که جای می خواهد .
می خواهم پند باشم مظلوم ترین دوست هر کس .
نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 22 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 01:12 ب.ظ

سلام وب خوبی دارین خیلی به من کمک کرد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد